گریه کمتر کن مادرت زاره
وای تا به در خیمه آب راهی نداره
آب خیمه عطش اشک و شراره
لالایی برات میخونم
تا اینکه دووم بیاری
باید تا عمو برسه
دندون رو جیگر بذاری
قحط آبه میدونی مردم از سرگردونی
قهری با مادر انگار رو تو برمیگردونی
--------
گریه کمتر کن آسمون تاره
باز میگن عمو رفته تا آبو بیاره
با عمه میگم که بی بی
گل یاسم بی قراره
عمه میگه چاره چیه
سقا اگه آب نیاره
از گوش رقیه باید
گوشواره رو دربیاره
----------
گریه کمتر کن بابا غم داره
باز بیا دیگه بابا این آخر کاره
یک بوسه ازت می گیرم
تا چشم تو جونی داره
تا حرمله تیرشو از
ترکش داره درمیاره
- جمعه
- 24
- مهر
- 1394
- ساعت
- 7:42
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه