سفیر تو گرفتاره شده غریب و آواره
تو کوفه پیرعشق من یه پیرزن وفاداره
تو کوفه هر چی غم برا من
دارالاماره هم برا من
بام محبت یاره
فدای تو سرم یاحسین سلام آخرم یاحسین
بوی خداحافظی داره
غریبه ای تو کوفه شدم چرا برای این که خودم
یه آقای غریب دارم
برا تو ای خدای کرم برا مخدرات حرم
دل شوره ای عجیب دارم
اینجا اوضاع همینه برگرد
به جانب مدینه برگرد
کوفه میا پسرعموجان
----------
دیدنت آرزوی من بغضی توی گلوی من
کینه به دل گرفتن از بابای تو عموی من
دشمنی شون با نام علی ولی منم غلام علی
از نفس آخر افتادم
کجایی وقت رفتن من میخ قناره و تن من
یاد میخ در افتادم
الهی فاطمه نبینه کنار علقمه نبینه
امید ناامیدت رو
از بی وفایی خط می گیرن حرمله ها ازت می گیرن
کبوتر سفیدت رو
نگار بی قرینه برگرد
به جانب مدینه برگرد
کوفه میا پسرعموجان
--------
دیگه توفیق خدمت نیست زیارت تو قسمت نیست
با لب تشنه می میرم کار خدا بی حکمت نیست
فقط با این خیاله خوشم شاید قراره مثل تو شم
شبیه ماجرای تو
به ناله هام جواب نرسه شاید قراره آب نرسه
به تو و بچه های تو
یه ساعتی نگاه می کنی نگاه به خیمه گاه می کنی
وسط روضه ی گودال
شمر و سنان و امثالهم شاید قراره روز دهم
هیچی نگم زبونم لال
اینجا پر از کمینه برگرد
به جانب مدینه برگرد
کوفه میا پسرعموجان
-----------
- جمعه
- 24
- مهر
- 1394
- ساعت
- 12:39
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه