دل بی تاب من
به سیاهی بیرق مشکی تو گره خورد
از همون روزی که
پدرم با گریه منو مجلس روضه ها برد
به این امید زنده ام
که بگن این نوکر وسط روضه دق کرد و مرد
تو که با قلبی پر دستگیری کردی از حر
پس بگو از من هم آقا نیستی هیچ دلخور
ارباب دار و ندارم ارباب ای کس و کارم
ارباب نوکرت هستن کل ایل و تبارم
ارباب دل بی قرارت عالم روی مدارت
تاج رو سرم هستن کل ایل و تبارت
مددی یاثارالله سیدی یااباعبدالله
------
به تموم دنیا
و به کل عقبی نمیدم خاک زیر پاتو
نمیرم از دنیا
به بزرگیت آقا نبینم روزی کربلاتو
به خدا می میرم
اگه تو اون دنیا نخورم چای روضه هاتو
تو که در نابی بر دو جهان اربابی
پاک کن آقا منو مثل علی گندابی
ارباب بارونه چشمام ارباب کربلا میخوام
میشه پیرهن مشکیم واسم جامه ی احرام
جنت روضه نباشه قلبم پس کجا باشه
هیچ جا واسه ی نوکر عمرأ کربلا باشه
مددی یاثارالله سیدی یااباعبدالله
----------
من و دست خالی لطف جناب عالی
فقط حلال مشکلاته
همه میدونن که برا تو اشک ریختن
برام اوجب واجباته
پیرغلامای تو به ما یاد دادن که
اشک روضه ات آب حیاته
ما رو غمخوارت کن مست علمدارت کن
مثل رسول ترک ما رو سگ دربارت کن
سوده با تو تجارت مخصوصا زیر قبه ات
تو بین الحرمینه بهشت زیر قیمت
مستم واسه زیارت گفتی هر چی که قسمت
آقا کربلاییم کن این بار جون رقیه ات
مددی یاثارالله سیدی یااباعبدالله
----------
- جمعه
- 24
- مهر
- 1394
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه