حرمتو بردار برو مدینه
جون رقیه جون سکینه
دل من غرق تاب و تبه
این هم از فتنه ی عربه
توبگو رسم کوفه چیه
همه چی شد عوض یه شبه
منم و قلب بی ضربان
شده شهر شمر و سنان
اینا هیچی یه حرمله هست
بی حیاست خیلی بی ادبه
شبا نمی تونم آروم بخوابم
همش توفکر طفل ربابم
جون من دخترت رو نیار
گل غم پرورت رونیار
فکر گوشواره هاشو بکن
توهم انگشترت رونیار
که اینا فکر غارتن و
همه شون بی مروتن و
تو اگه قصدت اومدنه
لااقل اصغرت رو نیار
شبا نمی تونم آروم بخوابم
همش تو فکر قحطی آبم
چی میاد بعد از این سرتو
به سر سرو پیکر تو
کشیدن نقشه واسه ی تو
قد و بالایه اکبر تو
واسه عباس و مشک و علم
واسه خلخال و اهل حرم
ته حرفام اسارته و
کوچه بازار و خواهر تو
شبا نمی تونم آروم بخوا بم
همش تو فکر بزم شرابم
شاعر : مجید بنی فاطمه
- یکشنبه
- 26
- مهر
- 1394
- ساعت
- 16:5
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
- شاعر:
-
مجید بنی فاطمه
ارسال دیدگاه