یوسف زهرا ز شما پر شدم
تا که اسیر تو شدم حر شدم
از دل دشمن به سویت آمدم
آمدم و حلقه بر این در زدم
آمده ام تا که قبولم کنی
خاک ره آل رسولم کنی
حر پشیمان توام یاحسین یاحسین
دست به دامان توام یاحسین یاحسین
یک نگه افکن همه هستم بگیر
ای پسر فاطمه دستم بگیر
روز نخست من به تودل باختم
در دل من بودی و نشناختم
دست نیاز من و دامان تو یاحسین
کوه گناه من و غفران تو یاحسین
ناله ی العفو بود بر لبم یاحسین
تا صف محشر خجل از زینبم یاحسین
بی سر و سامان تو ام یاحسین یاحسین
دست به دامان تو ام یاحسین یاحسین
روی علی اکبر تو دیدنی است
دست علم دار تو بوسیدنی است
چه می شود کشته ی راهت شوم
خاک قدم های سپاهت شوم
فال من از تیغه ی شمشیر هاست
سینه ی تنگم سپر تیر هاست
بال بده سینه فطرس دیگر شوم
عبد پشیمان تو ام یاحسین یاحسین
خاک درخوان تو ام یاحسین یاحسین
عاقبت این عشق هلاکم کند یاحسین
در گذر کوی تو خاکم کند یاحسین
=======
شاعر : مجید بنی فاطمه
- دوشنبه
- 27
- مهر
- 1394
- ساعت
- 6:36
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
- شاعر:
-
مجید بنی فاطمه
ارسال دیدگاه