آخر ز داغ تو شکستم سینه شکسته تو هستم
جز تو زعالم دیده بسته سینه شکسته تو هستم
افتادم از پشت فرس عمو به فریادم برس
بیا ببین با من چه ها شد دشمن چه بی شرم و حیا شد
آخر به زیر سُم مرکب یتیم مجتبی فدا شد
******
خون خدا با بی قراری آمد چنان باز شکاری
اشک از دو چشمش گشته جاری گفتا به او با حال زاری
ای نازنین ای مهجبین دیگر مَکش پا بر زمین
ای نور چشمم ای دلاور برادرِ علی اکبر
گشتی به میدان سنگ باران ای لاله از کینه پرپر
شاعر : حاج امیر عباسی
- چهارشنبه
- 29
- مهر
- 1394
- ساعت
- 7:34
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه