لالا لالا لالا لالا لای لای علی اصغر، آروم بخواب مادر
انقدر با گریههات منو آتیش نزن مادر، لای لای علی اصغر
تو خیمه ها نمونده، نه آبی و نه شیری
داری جلوی چشمام، آروم آروم می میری
————-
طاقت بیار خدا ماهم بزرگه ای اصغر، آروم بخواب مادر
زبونت و دور لبات نچرخون ای مادر، لای لای علی اصغر
لالا میگم بخابی، تا عموت آب بیاره
قول عموت عزیزم، اصلا نشد نداره
————-
لشگر ببینید پسرم توی تب و تابه، لب تشنه آبه
رحمی کنید به بچه ای که زیر آفتابه، لب تشنه آبه
آبش بدید می میره، آبش ندید می میره
مگه گلوی بچم، چند قطره آب می گیره
————-
یه دفه از لشگر صدایی شعله ور اومد، تیر سه پر اومد
میخواست بابا رو بکشه سمت پسر اومد، تیر سه پر اومد
بابا داره می لرزه، دشمن داره می خنده
خدا خدا خدایا، سرش به مویی بنده
شاعر : محسن عرب خالقی
- شنبه
- 16
- آبان
- 1394
- ساعت
- 16:2
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن عرب خالقی
ارسال دیدگاه