من جدا گشتم از نور دو عینم خدا
دیده ام روی نی راس حسینم خدا
راس خاکستری
می کند دلبری
وا حسینا وا حسینا
******
میهمانم شدی قاری قرآن من
آیه ی عشق خود بخوان تو بر جان من
ای سر مه جبین
بی کسی ام ببین
وا حسینا وا حسینا
******
گرچه قامت کمان شدم ز بار غمت
می کشم روی دوشم همه جا پرچمت
بی تو آرام جان
برده ام کاروان
وا حسینا وا حسینا
******
بر دلم جلوه کن ای مه خاکستری
تو پر از خون و من نیلی و نیلوفری
از سر نیزه ها
کن نگاهی مرا
وا حسینا وا حسینا
شاعر : محمد مبشری
- دوشنبه
- 25
- آبان
- 1394
- ساعت
- 13:40
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه