شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست
جنت بی تو عذابش ز جهنم کم نیست
در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری
عمر جاوید به شیرینی آن یک دم نیست
بگذار آدمیان طعنه زنندم گوینم
هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست
دوزخ ارزانی آنان که ندارند غمت
با غمت هیچ مرا ز آتش دوزخ غم نیست
هم خدا داند و هم خلق دو عالم داند
که به جز پرچم عشق تو در این عالم نیست
بر صف حشر کنند از همه سو پامالش
هر سری را که به تعظیم ولایت خم نیست
تا خدایی خدا هست لوای تو به پاست
زان که جز دست خداحافظ این پرچم نیست
بانگ مظلومی تو ملک خدا را پر کرد
عالمی نیست که با یاد غمت در هم نیست
- سه شنبه
- 26
- آبان
- 1394
- ساعت
- 15:0
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه