باد مانده به علی سر بزند یا نزند
چه کند؟ حلقه بر این در بزند یا نزند
تانریزد در این خانه مردد شده دل
طرف بیت علی پر بزند یا نزند
میخ از باب توسل وسط در مانده
دست بر پهلوی مادر بزند یا نزند
حسن از کوچه چهل سال به خود می گوید
حرف ها را به برادر بزند یا نزند
دست بالا برود چونکه به روی مادر
روضه برپاشده، دیگر بزند یا نزند
زهر تلخ است ولی با دل و جان می نوشی
جعده در ظرف تو شکّر بزند یا نزند
**
مانده تقدیر که آیا بشود یا نشود
از سر تشت حسن پا بشود یا نشود
آنکه باید همه ی فاجعه را می داند
سر این زخم اگر وا بشود یا نشود
جا نشد در دلش و در وسط تشت چه سود
پاره های جگرش جا بشود یا نشود
کوچه ها علت پیری تو را می دانند
بر سر تشت قدت تا بشود یا نشود
مادری هستی و در نزد تو زهرا هم هست
مدفن گمشده پیدا بشود یا نشود
همه ی دغدغه ی شاعرت آخر این است
شعر با دست تو امضا بشود یا نشود
شاعر : مهدی رحیمی
- پنج شنبه
- 28
- آبان
- 1394
- ساعت
- 6:21
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
مهدی رحیمی زمستان
ارسال دیدگاه