خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله
پیچید بین صحرا ، هیهات منّا الذله
تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی
در موجی از بلایا ، هیهات منّا الذله
تو حیدری مرامی، تو حجتی ، امامی
گفتی به پیش اعدا ، هیهات منّا الذله
خون و شرف به پیکار، در روز عشق و ایثار
یکجا شده است معنا ، هیهات منّا الذله
تو جوشش جهادی، بر نیزه تکیه دادی
پر گشت از تو صحرا ، هیهات منّا الذله
هم روی خاک صحرا ، هم پیش چشم زهرا
بنوشت خون سقا ، هیهات منّا الذله
با داغ اکبر تو ، با خون اصغر تو
حک شد به آسمان ها ، هیهات منّا الذله
با نغمۀ رضائک ، صبرا علی بلائک
گفتی تو در مصلا ، هیهات منّا الذله
ای در گلوی نیزه، حتی به روی نیزه
پیچید از تو آوا، هیهات منّا الذله
در راه دین و مکتب، می خواند خطبه زینب
با ما رأیت و الا... ، هیهات منّا الذله
با همت و نگاهت، با پیروی ز راهت
شد ذکر ما به هرجا ، هیهات منّا الذله
روز ظهور مهدی ، با عشق و با هم عهدی
باشد شعار دنیا ، هیهات منّا الذله
خورشید آشنایی، شدنغمۀ "وفایی"
در سایۀ تولا ، هیهات منّا الذله
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- پنج شنبه
- 28
- آبان
- 1394
- ساعت
- 8:46
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه