بعد از آن واقعۀ سرخ ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختۀ کرب و بلا ، سهم تو شد
بعد از آن واقعه ، هفتاد و دو آیینه شکست
ناگهان ، داغ دل آینه ها سهم تو شد
بعد از آن واقعه ، آشوب قیامت برخاست
بر سر نیزه ، سر خون خدا ، سهم تو شد
بعد از آن واقعه ، خون جوش زد از چشمانت
خطبه ی اشک برای شهدا ، سهم تو شد
بعد از آن واقعه ، در هرولۀ آتش و خون
در شب خوف و خطر ، خطبۀ « لا » سهم تو شد
بعد از آن واقعه ، در فصل شبیخون ستم
خوردن زخم ، ز شمشیر جفا سهم تو شد
خیمۀ نور تو در فتنۀ شب سوخت ، ولی
کس نپرسید که این ظلم ، چرا سهم تو شد ؟
بعد از آن واقعه، ای زینت سجادۀ عشق !
از دلت آینه جوشید، دعا ، سهم تو شد
بعد از آن واقعه، ای کاش که می مُردم من
مصلحت نیست بگویم، که چه ها سهم تو شد
بعد از آن واقعۀ سرخ ، حقیقت گل کرد
کربلا در تو درخشید ، خدا سهم تو شد
شاعر : رضا اسماعیلی
- یکشنبه
- 1
- آذر
- 1394
- ساعت
- 8:25
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
رضا اسماعیلی
ارسال دیدگاه