سری به سلسله اصحاب بی سرت دارند
امید موج فرات از لب ترت دارند
تو چشمه ای تو زلالی تو آسمان کبود
کبودها چه شباهت به مادرت دارند
کویرها هم از آن رو ترک ترک شده اند
که قصد عرض ارادت به اکبرت دارند
بکش عمود حرم را که خیمه میداند
عمودها خبری از برادرت دارند
چه تیرها که به سوی تو تشنه رقصیدند
امید مرحمت از حلق اصغرت دارند
قرار بود که عاشق شوند خنجرها
که بوسه بوسه لبی روی حنجرت دارند
ببخش شوق وصال سم ستوران را
که نعل و نعره زنان رو به پیکرت دارند
شاعر : رضا طبیب زاده
- یکشنبه
- 1
- آذر
- 1394
- ساعت
- 8:42
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
رضا طبیب زاده
ارسال دیدگاه