مایل نمی شوم که ز من راه کج کنی
ما را امام زاده کنی میل حج کنی
یک بار رو زدم به تو این است پاسخت
حیف از تو نیست با من دلخسته لج کنی
زینب بساط کرده تو چیزی از او بخر
بهتر که رفته این همه عسر و حرج کنی
آه ضعیف زود اثر می کند بترس
با رد من چگونه به کارت فرج کنی
انصاف ده کدام یک از ما شکسته ایم
من حاضرم معاینه ی رج به رج کنی
---
من با تو در مذاکره داخل نمی شوم
کوشش مکن به غیر تو مایل نمی شوم
---
حرف از شدن مگوی که دیگر نمی شوم
سرکش تر از توأم که مقرر نمی شوم
پنجاه و چهار سال بزرگت نموده ام
انصاف ده برای تو مادر نمی شوم
خواهر نبوده ای که ببینی چه می کشم
حال مرا مپرس که بهتر نمی شوم
گر زندگی دوباره بیابم به دهر دون
سوگند بر برادر خواهر نمی شوم
من هر چه هست دختر زهرای اطهرم
با من مگو به نجمه برابر نمی شوم
---
من در نیابت از جگر اخضرم هنوز
یادت بماند این که تو را مادرم هنوز
---
من ذوالفقار دارم و حیدر شمایلم
یعنی دل دونیم بود تیغ کاملم
با دست رد به سینه ی زینب مزن حسین
من نامه نیستم که زنی مهر باطلم
جعفر اگر دو بال فضیلت گشوده است
من با دو بال خویش به اوج فضائلم
اصلأ چرا به روزه ی شک دار رو کنیم
میدان نرفته ذبح کن اینجا مقابلم
این مسأله برای دو مجهول مطرح است
پس حل کن این معادله را در مسائلم
---
من بهر تو دو بحر مطهر کشیده ام
یعنی دو بار جام تو را سر کشیده ام
- دوشنبه
- 2
- آذر
- 1394
- ساعت
- 15:12
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه