من زینبم که بر جگرم هست آذرم
من از خلیل در صف قربان جلوترم
موسایم و چو سینه ی سیناست سینه ام
مو سایم و جبین به سر و پای دلبرم
بر چادرم ز کشته ی هر کس نشانه ای ست
از اکبر و ز قاسم و هم عون و جعفرم
اما ز خون این دو نبندم به سر خضاب
تا فکر رویشان رود از دیده و سرم
بر زینبت ببخش اگر بی بضاعت است
شرمنده ام که نیست به بر طفل دیگرم
حیدردن اولماز اهل دغا ذوالفقار آلا
من زینبم که معجریمی شمره ویرمرم
---
معنی چیخوبدی سسلیه بیرده بیزیم آدی
رحمتله باخ که آیری یولا شعری چیخمادی
-------
نوک دو نیزه دو پهلو دو سینه را وا کرد
رسید حرمله انگار قصد چیدن داشت
دو دسته شد همه لشکر که بیشتر بزند
که کهنه تیغ روی زخم ها کشیدن داشت
بگو به این همه قاتل به این همه شمشیر
بگو دو پیکر زخمی مگر دریدن داشت
چه خوب شد که نیامد ندید مادرشان
چرا که تیغ سنان قصد سر بریدن داشت
چه خوب شد که نیامد ولی غروبش دید
سر دو تازه جوان روی نیزه دیدن داشت
- دوشنبه
- 2
- آذر
- 1394
- ساعت
- 15:13
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه