• یکشنبه 4 آذر 03


اشعار شب چهارم محرم -( چشم تر آوردم )

1696

شب چهارم  

(واحد)

چشم تر آوردم

این ها دو تایی از برایت لشکر آوردم

جز نامه ی بابا

با خویش شرح کاملی از مادر آوردم

یعنی بجز زینب

مهر قبولی از سه ساله دختر آوردم

یعنی بجز عباس

تأییدشان را از علی اکبر آوردم

در عزم چون زهرا

عباس را در رزم چونان حیدر آوردم

ای وای اما زود

هدیه برای زینب کبری سر آوردم

ای وای از پرواز

بال کبوتر نه فقط مشتی پر آوردم

با روضه های خویش

اشک تمام گریه کن ها را درآوردم

عون و محمد شد

یک تن بدون سر سری بی پیکر آوردم

عون و محمد نه

سمت حرم دو تا علی اصغر آوردم

از ابتدا زینب

کاو دست خواهد ماند و هم تا انتها زینب

فرقی ندارد که

در شام بوده و در کرب و بلا زینب

عباس می داند

که هست استاد بلافصل وفا زینب

عون و محمد هم

در کربلا بودند در واقع دو تا زینب

تکمیل شد عشقش

پیش حسین خویش با این هدیه ها زینب

آورد آن ها را

چشمش پر از اشک است و دست بر دعا زینب

www.emam8.com دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • حمید

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران