چون که شد موسی مقیم طور عشق
در پی اجرای امر نور عشق
امر امت را به هارون وا نهاد
در مقام رهبری او را نهاد
یک دو روزی چون ز امت دور شد
چشمها از دیدن حق کور شد
سست شد دلها به آیین خدا
سامری شد رهزن دین خدا
گفت مردم بعد موسی چون کنید
بیعت آخر از چه با هارون کنید
گرد من آیید همچون هاله ای
تا بسازم از طلا گوساله ای
الغرض دلها همه گمراه شد
فتنه در قوم کلیم الله شد
جای آئین خدا بدعت نشست
جای پیمان خدا بیعت نشست
مردمان راندند یاس و لاله را
جای حق خواندند آن گوساله را
گفتم از هارون و موسی بر ملا
یادم آمد گفته ی خیرالوری
بارها گفتا بدین مضمون جلی
من چو موسی باشم و هارون علی
شیعیان عمق عزا را بنگرید
شاهد این مدعا را بنگرید
چون که احمد سوی طور عشق رفت
از دل یثرب چو نور عشق رفت
سامری در شهر حق گوساله ساخت
یک شبه امر امامت رنگ باخت
قوم موسی بانی بدعت شدند
قوم احمد دشمن عترت شدند
قوم موسی بت پرستی ساز کرد
قوم احمد مشرکی آغاز کرد
قوم موسی فتنه ای احساس کرد
قوم احمد طرح قتل یاس کرد
سامریان مدینه کیستند ؟
مجریان طرح کینه کیستند ؟
نیل خون شد جاری از کوثر چرا ؟
می زند ناموس حق پرپر چرا ؟
ازدحام کوی آل الله چیست ؟
این که در خون غوطه ور گردیده کیست ؟
کی شرر بر باب بیت الله زد ؟
شعله بر جان کلیم الله زد ؟
دست هارون مدینه بسته شد
فاطمه از دست مردم خسته شد
لرزه بر ارض و سما افتاده است
یاس احمد زیر پا افتاده است !
صدق با دست مکذب کشته شد
حامی هارون یثرب کشته شد
شاعر : سید محمد میرهاشمی
- پنج شنبه
- 12
- آذر
- 1394
- ساعت
- 13:18
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
سید محمد میرهاشمی
ارسال دیدگاه