چشم من آقا گریونه ، روی گونه هام بارونه
نظری کن آقا امشب ، به دلی که سرگردونه
دل بی سر و سامونم
به نگاه تو وابسته
بغض بقیعت آقاجون
راه نفسم رو بسته
براتو میسازیم آخر
گنبد و دو تا گلدسته
یه روزی میرسه با شور و با نوا
پیاده ما میریم تا صحن مجتبی
حسن جانم حسن
******
کریمی و بی همتایی ، تویی که به غم معنایی
همه میدونن ای آقا ، وارث غم زهرایی
تو خاطره هات داری تو
یه خاطر ه ی تلخ آقا
وقتی به زمین خورد مادر
صدای میزدی یا زهرا
تو بودی و دو گوشواره
مادر تو افتاد از پا
به پیش چشم تو یه پست بی حیا
غرورت رو شکست میون کوچه ها
حسن جانم حسن
******
لحظه ی آخر تو بستر ، دل همه رو سوزوندی
لایوم کیومک گفتی ، روضه های گودال خوندی
گفتی به حسین میبینم
یه ظالم وروی سینه
وقتی سرتو میبره
زینب با چشاش میبینه
تن تو به روی خاک و
سر تو رو نی می شینه
امون از این دلم امون از کربلا
میشه واست کفن یه تیکه بوریا
حسن جانم حسن
شاعر : مرتضی صیاد
- چهارشنبه
- 18
- آذر
- 1394
- ساعت
- 15:3
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
مرتضی صیاد
ارسال دیدگاه