تنها نه اینکه بر تن تو جامه ی عزاست
حتی سیاه پوش غمت سرّ من رئاست
"غم"، واژه ای که بیشتر از هر کس دگر
با چشم های دائم الاشک تو آشناست
تنها، غریب، گوشه ی سرداب خانه ات
بر گونه هایت اشک عزای پدر رهاست
این روزها اگر که ندارید زائری
ما را به سامرا ببر، اینجا پر از گداست
انگار ماتم تو تمامی ندارد و
هر روز، سینه ی تو به یک داغ مبتلاست
تو سوگوار خانه ی آتش گرفته ای
اما شکستن تو در این داغ، بی صداست
مثل همیشه آخر شعرم رسید و باز
دستم به دامن تو و امضای کربلاست
شاعر : محمد بیابانی
- شنبه
- 28
- آذر
- 1394
- ساعت
- 7:2
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محمد بیابانی
ذاکرین2
کانال شعر و سبک ذاکر و شاعر اهل بیت کربلایی ابوالفضل آلوئیان در تلگرام راه اندازی شد جهت استفاده از لینک زیر استفاده کنید.
https://telegram.me/shah_sabk یکشنبه 29 آذر 1394ساعت : 05:00