ببش از این سوختن نمیخواهم
گریه بر خویشتن نمیخواهم
مده زحمت به بازویت مادر
به خدا پیرهن نمیخواهم
فکر عریانی مرا تو مکن
غرق در خون کفن نمیخواهم
درد داری تو استراحت کن
نیمه شب آب من نمیخواهم
شرح این گوشوار خونی را
من دگر از حسن نمیخواهم
وقت قتلم نیا سوی گودال
وقت کشته شدن نمیخواهم....
...تو ببینی که شمر می آید
از تو بر سر زدن نمیخواهم
روی تو سایه ای کبودین داشت
سر سالم به تن نمیخواهم
وعدۀ ما دوتا، میان تنور
بیش ازاین سوختن نمیخواهم
شاعر : محمد جواد پرچمی
- دوشنبه
- 3
- اسفند
- 1394
- ساعت
- 14:26
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محمد جواد پرچمی
ارسال دیدگاه