پرستوی مهاجرم شکسته بالم
قامت من خمیده و فِسُرده حالم
این شب آخری علی بکن حلالم
آتیش کین به پا شده محسن من فدا شده
بعد بابام نصیب من درد و رنج وبلا شده
(آقای مظلومم علی) 4
*******
بی مادری سخته برای زینبینم
جون تو وجون حسن نور دوعینم
یه ظرف آب بذار بالا سر حسینم
وعده ما تو کربلا بین گودال قتله گاه
زیر شمشیرونیزه ها حسینم میشه سرجدا
(آقای مظلومم علی) 4
- یکشنبه
- 29
- فروردین
- 1395
- ساعت
- 8:18
- نوشته شده توسط
- صادقی
ارسال دیدگاه