السلام ای ماهِ رحمت ماه رضوان ماه دوست
جانِ مولا فهمِ شب هایت برایم آرزوست
هر که این شب ها خرامان مستِ در میخانه گشت
آبرو گیرد دمادم گر بسا بی آبروست
گر دلی آلوده داری زود بر دار و بیار
زانکه کارِ خواجه مخصوصا در این جا شستشوست
بی خبر باشم که یاران جامشان پُر یا تهی است
مالِ ما دیوانه ها الحمدلله در سبوست
من چه گویم ای خدا از مهرتان در ماهِ عشق
با تو در آن کنجِ خلوت کم ترینش گفتگوست!
شاعر : سیروس بداغی
- جمعه
- 14
- خرداد
- 1395
- ساعت
- 16:17
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
سیروس بداغی
ارسال دیدگاه