یا علی علیه السلام
به عشق حضرت حیدر کنون دل را به کف دارم
هلال چشم دلبر را ببین در هر طرف دارم
به قد گنبد زرد علی در دل شعف دارم
تمام خاطراتم را در ایوان نجف دارم
نجف جنات عدنن فی قلوب المخلصین یارب
نوشتی حیدر و خواندم امیرالمومنین یارب
من آن سیمرغ پروازم که در اوجم نمی افتم
میان بحر مواجش چنان موجم نمی افتم
به نووک نقطه ی ثقل زمان زوجم نمی افتم
ملک ، ملکم ،فلک ، فلکم ،پرم، فوجم نمی افتم
نجف موت الذنوبی و نجف حی الیقین یارب
نوشتی حیدر و خواندم امیرالمومنین یارب
علی ، دل را به طوف جان من انداخت ، خوشحالم
دلم ، خود را به بازار ولایت باخت ، خوشحالم
خدا من را ز آب و خاک حیدر ساخت، خوشحالم
علی در زندگی خیلی به من پرداخت ، خوشحالم
علی نور الجبین یارب، علی حبل المتین یا رب
نوشتی حیدر و خواندم امیرالمومنین یارب
تراب مقدم حیدر ، به از در و گوهر باشد
نجف نیزار و دل هم نی ، علی هم نیشکر باشد
اگر می، نام او باشد چه بهتر بیشتر باشد
علی خون است در رگها ، اگر رگ را بصر باشد
هوالظاهر ، هوالباطن ، هو النورالمبین یا رب
نوشتی حیدر و خواندم امیرالمومنین یارب
صدای نار می آید ، بگو حیدر از آن رد شو
اگر خاکی ز یمن او هماندم چون زبرجد شو
اگر منفی صد هستی ، به نامش مثبت صد شو
بیا خاک درش باش و بیا محبوب سرمد شو
قسیم النار و الجنه ، نصیر العالمین یا رب
نوشتی حیدر و خواندم امیرالمومنین یارب
تویی حیدر که در وقت نبردت اشجع الناسی
برای راه حق مستی، سراسر شور و احساسی
به روی کفه ی میزان ، فقط تو سنگ قسطاسی
زره بر خود نمی بندی ، که تو استاد عباسی
وصی المصطفی حقا ، امام المسلمین یا رب
نوشتی حیدر و خواندم امیرالمومنین یارب
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- یکشنبه
- 16
- خرداد
- 1395
- ساعت
- 12:29
- نوشته شده توسط
- خادم مولا
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه