تقدیم به شهدای مدافع حرم
برای شهید جهاد مغنیه
میان صحن حرم ها به روی هر کاشی
به اشک دیده نوشتم ، جهاد... داداشی...
چه می شود گل نازم برادرم باشی
که شب به شب بکشم از مه تو نقاشی
جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم
ببین به کعبه ی چشم تو مات و مبهوتم
همیشه در پی آن نور روی دلجوتم
دعا نما تو مرا چون که من دعاگوتم
کبوترم که ز عشق تو جلد بیروتم
جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم
میان سینه ی دلخسته ام بهانه ی توست
به روی شانه ی من رد تازیانه ی توست
بر این دلی که فقط مملو از ترانه ی توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم
جهاد ، بضعه ی من روح پیکرم ، عشقم
جهاد، هستی قلبم ، برادرم، عشقم
جهاد، من چه بگویم؟ کسی نمی فهمد
که هر دقیقه تو هستی تو در برم عشقم
جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- چهارشنبه
- 19
- خرداد
- 1395
- ساعت
- 8:1
- نوشته شده توسط
- خادم الشهداء
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه