یا حیدر ابوتراب(ع)
نوشتم یا علی لبهای میثم گفت یا حیدر
تپش های دل زارم منظم گفت یا حیدر
به جنت قنبر مولا دمادم گفت یا حیدر
صدا آمد ز مکه آب زمزم گفت یا حیدر
و اینک عاشق حق است بر لب ذکر او دارد
خوشا آنکه میان صحن او از می وضو دارد
وضو از آب انگور نجف بسیار دلچسب است
تلو خوردن از این مستی بالاجبار دلچسب است
و خوردن بعد از آن بر هر در ودیوار دلچسب است
ز ما انکار و از ساقی می اصرار دلچسب است
می پیمانه با ساقی کوثر گفتگو دارد
خوشا آنکه میان صحن او از می وضو دارد
به عشق بلبل طبعش دلم را چون چمن کردم
من امشب عقل را با خال ابرویش کفن کردم
نجف را با اویس قلب مشتاقم قرن کردم
و امشب خرقه ی مدهوشی از حبش به تن کردم
کمان تیر مژگانش به ساغر سمت و سو دارد
خوشا آنکه میان صحن او از می وضو دارد
بلی ، قالو بلا را حب مولایم بلا کرده
پس از آن آسمان ها را به دست خود بنا کرده
نهنگ علم در بحر صفات او شنا کرده
و وصف مرتضی را در کتاب خود خدا کرده
پیاله از سبوی موی مولا رنگ و بو دارد
خوشا آنکه میان صحن او از می وضو دارد
علی اسباب وصل است و خوش هم واصل حق است
علی مملوگر حق ظروف کامل حق است
علی شکال تشکیلات و شکل و شاکل حق است
علی میم عمل باشد علی خود عامل حق است
درخت تاک عرش عشق از او آبرو دارد
خوشا آنکه میان صحن او از می وضو دارد
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- یکشنبه
- 23
- خرداد
- 1395
- ساعت
- 5:46
- نوشته شده توسط
- خادم مولا
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه