بوی حضرت زهرا
زخم امیرالمومنیـن بالا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
اشک عزا درچشم یاران جا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
قلب حسـن از ماتـم مولا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
چشمان زینـب جلوة دریا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
*****
سلطان مظلومـان عالـم شـاه اعلی
حیـدر امیرالمومنیـن محبـوب طاها
افتاده بر بستر به حال احتضار است
با فرق خونین می شود مهمـان زهرا
هر کس نشسته غرق در آهی شبانه
در سینـة هر یک زده داغـی جوانه
تصویر خنجـر با نمـاد آب و الماس
بخشیـده بر رخسـارة آنـان نشانه
قلب حسـن از ماتـم مولا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
زخم امیرالمومنیـن بالا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
******
گوید شکـاف سـر امانم را بـریـده
مرغ امیـد از سینـه ام دیگر پـریـده
اما خوشـم در لاعلاجی چـاره گردد
زهـرا به جنـت مرهم زخمم خریـده
دارد سخن ها با تمـام گل عـذاران
از روزگار پیش رو ، از عشق یـاران
از تلخـیِ ایـام سخـت بی کسـی ها
از قحطـی بـارانِ مهـر نیـزه داران
نای حسین از خشکیِ فردا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
زخم امیرالمومنیـن بالا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
******
چشمـان زینـب را کند با غم نگـاهی
سر را به پاییـن افکند با سـوز و آهی
گوید حزینه دخترم ، نازم به صبرت
بینم تو را تنهـا اسیـر یک سپـاهی
در کف گرفتـه با تألم دست عبـّاس
گوید وصیّت با پسر با شور و احساس
عبـّاسِ من ، جان تو و جان حسینم
یار برادرهـا بشـو ای اشجع النـاس
دست ابالفضـل پنجـة بابا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
زخم امیرالمومنیـن بالا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
******
حیدر که بوده کوه غم را سنگ زیرین
با سینه ای آکنده از غم های دیرین
با فـرق بشکستـه رود دیـدار زهـرا
با خون محقق گشته این رویای شیرین
ای سروری از لحظه های آخرین گو
از شـوق زهـرا در امیـرالمومنین گو
قلب حسن ، نای حسین با اشک زینب
از فـرق عبـّاس و عمـود آهنین گو
اشک عزا درچشم یاران جا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
زخم امیرالمومنیـن بالا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته
******
شاعر : محمدرضا سروری
- شنبه
- 29
- خرداد
- 1395
- ساعت
- 22:1
- نوشته شده توسط
- نخل بی سر
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه