علی جان (ع)
حاصل ضرب دلم در مضرب معنای تو
می شود ایمان محض از منظر زهرای تو
خود خدایی خود محمد خود علی خود فاطمه
کج نرفتم گر فقط خوانم تو را مولای تو
بی نهایت بودن ممدوح خود یک چالش است
عشق با انگشت زخمی میکند املای تو
نقطه را حذفش کنی افلاکیان بیچاره اند
نه فلک می گردد از یک نقطه زیر بای تو
من نمی گویم که آخر کافرم خوانند خلق
سوره ی توحید می خوانَد تو را همتای تو
شب خبر کرده هزاران ماه را از فرط شوق
تا کمی بهتر ببیند قامت رعنای تو
بهر عیسای سخن اعجاز می خواهم چه کار
شعر هندی میخورم هر صبح از لبهای تو
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- جمعه
- 4
- تیر
- 1395
- ساعت
- 13:24
- نوشته شده توسط
- خادم مولا
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه