• یکشنبه 4 آذر 03


دهه کرامت -( سر ما در هوای جانان است )

2761

ترکیب بند (دهه کرامت)
مولودیه و توسل به
حضرت علی ابن موسی الرضا ع
حضرت فاطمه معصومه س


بند1 :
سر ما در هوای جانان است
راه ما راه حی منان است

ریزه خوارم به سفره ی خوبان
روزی ام دست خوب خوبان است

بینوا مرغ جان من شب و روز
گاه در قم گهی خراسان است

شک نکن بعد زعفران قطعاً
بهترین طعم طعم سوهان است

بهترین کشور است کشور من
برترین امتیازمان آن است :

سایه ی این برادر و خواهر
بر سر سرزمین ایران است

جالس این اریکه ای خانم
تو به ایران ملیکه ای خانم


بند2 :
خانه مملو بوی جنت شد
بیت موسی پر از لطافت شد

دخت باب الحوائج آمده است
بر همه سائلان عنایت شد

با وجود تو ای جهان بانو
کی دگر از بهشت صحبت شد

همچو احمد که دخترش را گفت
ذکر کاظم {شوم فدایت} شد

نُقل مدح تو ای کریمه تبار
نَقل این روزهای هیئت شد

از کرامات زاده های کرم
لقب این دهه {کرامت} شد

تا که در کوره ات مذاب شدم
زائر صحن انقلاب شدم


بند3 :
انقلاب و غدیر و گوهر شاد
دور مستی است هر چه باداباد

آخر این میکده ست یا حرم است
این چه بزم است خانه ات آباد

حرمت پاتوق ملائکه و......
مورد طوف عالم ایجاد

همچو حق {عَالِمَ الْخَفِيَّاتِی}
حاجتم را نگفته آقا داد

السلام علیک یا سلطان
با جواب سلامی ام کن شاد

همه امید ماست خان شما
سفره ات تا همیشه بر پا باد

گر تو خواهی من از شهیدانم
خاک صحنت شوم رضا جانم


بند 4 :
باب حاجات خوشدل و خرسند
داده حق بر اماممان فرزند

ز گل روش باغ گل شکفد
چون زند بر رخش رضا لبخند

بر سرش بارش شکوفه و یاس
قرص ماهش مثال حبه ی قند

بحر جودش عمیق و بی همتا
حسن رویش نمونه ، بی مانند

هم توئی پاره ی تن احمد
هم به موسی بن جعفری دلبند

تا قیام قیامت آزاده ست
هر که در بند عشق تو شد بند

سوی قنداقه عرشیان آیند
بر کف پاش جبهه می سایند


بند 5 :
تا دلم در حرم کبوتر شد
ذره ای بود و ذره پرور شد

من بزرگم به کوچکی شما
سر من پا و پای من سر شد

بی تو بودن حقارت محض است
که فقط نوکر تو اکبر شد

حرمت خانه کرد در دل ما
دل ما با جنان برابر شد

تا قیامت برای او پدری
هر که با سائلت برادر شد

نسل احباب توست پاینده
دشمن تو ذلیل و ابتر شد

صحن کوثر ، عتیق و آزادی
چه صفایی به قلب ما دادی


بند 6 :
مینویسم هوا هوای رضا
نرود از لبم نوای رضا

بدی ام را به پای من بنویس
خوبی ام را فقط به پای رضا

چه کسی گفته بر تو حج فقیر
هر که آمد به سرسرای رضا.........

..... غنی مطلق است بی کم و کاست
مروه ی من بود صفای رضا

ننویسید من فقیرم ، نه
غنی ام ، ثروتم ولای رضا

بنویسم کلام آخر ، تا
صله گیرم من از عطای رضا

کوه رأفت مرا بخر آقا
کربلایم ببر ، ببر... ، آقا

شاعر : مرتضی مظاهری

  • شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 5:0
  • نوشته شده توسط
  • کوچکترین مرثیه خوانان تو منم

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران