ای پناه هر دو عالم زینت دوش پیمبر
از غم تنهایی تو مسلمت گردیده مضطر
ای قرار قلب زارم
ای همه دار و ندارم
غرق آهم غرق دردم
از غمت آه ای نگارم
یا حسین مولا حسین جان
******
کن حذر از این سفر که اهل کوفه بی وفایند
ترسم این است همره تو کودکانت هم بیایند
مسلمت تنهای تنها
مانده در این شهر غمها
ذکر لبهایم دمادم
شد فقط آه و واویلا
یا حسین مولا حسین جان
*******
بر سر دارالعماره ریزد از چشمم ستاره
از جفای اهل کوفه پیکرم شد پاره پاره
غرق خون شد پیکر من
نذر غمهایت سر من
جان دهم تشنه به یادت
ای شه بی لشکرمن
یا حسین مولا حسین جان
شاعر : بهمن عظیمی
- یکشنبه
- 28
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 10:4
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه