نمونده واسم راه چاره // سرم روی دارالاماره // داره با ایما و اشاره
با التماس میگه نیا به کوفه
حرکت نکن دیگه نیا به کوفه
حیرون کوچه ها شدم/ اسیر غصه ها شدم/ تشنه گذاشتن کاممو
گفتم بیا ولی نیا/ جون بابات علی نیا/ پاره کن آقا نامه مو
رومو زمین نزن تو رو به جون زهرا * که قلبش خونه زهرا * نشم مدیون زهرا
بمون مدینه تنها روضه خون زهرا * سر و سامون زهرا * نشم مدیون زهرا
وای! کوفه نیا پسر عمو 3
نون وفاشون شده آجر // دارم از این مردم دل پر // به خاطر معجر و چادر
کم بکن این درد و نیا به کوفه
مدینه برگرد و نیا به کوفه
دلم می خواد داد بزنم/ ناله و فریاد و بزنم/ کوفه که فریاد رسی نیست
نماز مغرب ازدحام/ عشا ولی پس از سلام/ یهو دیدم هیچکسی نیست
چی بگم از وفای عهد مردم اینجا * امون از رسم دنیا * شدم غریب و تنها
کاری نکردن این جماعت جز تماشا * دیگه بریدم آقا * شدم غریب و تنها
وای! کوفه نیا پسر عمو 3
دست سلامشون شده مشت // انگشترت میره با انگشت // سرت بریده می شه از پشت
دیگه چه جور بگم نیا به کوفه
به مادرت قسم نیا به کوفه
بیا ولی همرا نیار / خواهرتو اینجا نیار / من کوفه رو خوب می شناسم
شمشیر و نیزه شد حراج / زیور می خوان واسه خراج / گوش کن به این التماسم
نذار ببینه خواهرت، زبون من لال * تو رو میون گودال * امون از شمر قَتّال
می خوام که غارت نشه گوشوار و خلخال * نره رقیه از حال * امون از شمر قَتّال
وای! کوفه نیا پسر عمو 3
شاعر : مظاهر کثیری نژاد
- یکشنبه
- 28
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 10:19
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه