به روي گردنم ببين دار جفا
شده با قلب من ز غربت هم صدا
ميا اي نازنين به سوي شهر کين
دلشوره دارم از وفا از شر قوم بي حيا
بهر زينب در اين بلا
مظلوم حسين حسين حسين 3
الهي بشکنه قلم در دست من
الهي آتشت بسوزد هست من
شدم از غصه دود پشيماني چه سود
گلها لبريز ژاله اند ويرانه ها به ناله اند
در فکر آن سه ساله اند
مظلوم حسين حسين حسين 3
تمام ريسه ها خموش و بي فروغ
سخن از باغ و گل همه باشد دروغ
همه زنهاي شام کمين کردند به بام
روي دارالعماره ام ديگر نمانده چاره ام
با جسم پاره پاره ام
مظلوم حسين حسين حسين 3
رضا تاجيک
شاعر : رضا تاجیک
- یکشنبه
- 28
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 11:42
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه