ما به پژمردن هر یاس ، بسی حساسیم
به خراشیدن احساس ، بسی حساسیم
به غریوانه ی نای و نفسِ نی انبان
ما به یک خاطره خاص ، بسی حساسیم
به دِلیری، به وفا ،عشق ،امید ، آزادی
قبله های دل حساس ، بسی حساسیم
وقتی از کتف یقین تا به سرانگشت عمل
فوران می زند اخلاص ، بسی حساسیم
ما به یک کاسگی زور و زر و عقل و ریا
شّرِ خَنّاسیِ وسواس ، بسی حساسیم
به عنکبوتی که دمادم بزند ازکاخش
گوشه و طعنه به الماس ، بسی حساسیم
یوسُف و فوج برادر وَ حسین ، یک عباس
به همین شاخصِ اشخاص ، بسی حساسیم
به قمر راوی خورشید و به اخترهایش
ما به این وارث و میراث ، بسی حساسیم
فرق یأس و دل تاول زده را می فهمیم
به چروک دل عباس ، بسی حساسیم
به عطش ، یأس ،عمو، مشک ، وضو در بازو
ما به سر منشا احساس ، بسی حساسیم
بگذارید که فریاد زنم بی هر قید
ما به عباس به عباس ، بسی حساسیم
شاعر : فهیم بخشی
- یکشنبه
- 28
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 14:49
- نوشته شده توسط
- ..
- شاعر:
-
فهیم بخشی
ارسال دیدگاه