داره میسوزه از بالای دار الاماره
زیر لب میگه از پیامی که ناگواره
داره می بینه ذوالجناحی کی بی سواره(علمداری که دست نداره)
اشکش نم نم چشاش شده شبیه دریا
لبهاش زخمی، تشنه میخوند برای آقا
من بر بام و تن تو روی خاک صحرا
ای وای ای وای غریب حسین(ع)6
شهر نامردی نگاه کن با دلم چه کردی
غریب و تنها شده کار من دوره گردی
من چطور ارباب خبر بدم که برگردی(نشی اسیر نامردی)
لبها خونه حسین حسین حسین حسین
دل میخونه حسین حسین حسین حسین
سرگردونه حسین حسین حسین حسین
ای وای ای وای غریب حسین(ع) 6
شاعر: حسین قنبری
- دوشنبه
- 29
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 12:4
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه