میپیچه توی آسمونا صدایی غریب به همراه عباس و عون و زهیر و حبیب
به گوش دلم میرسه روضه فاطمه که میگه بمیرم برات شاه شیب الخضیب
شکستن دلم رو
رو نیزه زدن پیش چشمام سرت رو عزیزم
تنت روی خاکا
ببین گریه و زاری مادرت رو عزیزم
شدی مجروح از زخم عمیق / شدی مدفون زیر تیر و تیغ
بمیرم بین دو نهر آب / تو رو تشنه کشتن ای دریغ
وای حسین جانم
محرم اومد کاشکی قلبم بشه بی قرار بباره دو چشمام شبیه یه ابر بهار
دلم لک زده بود برای محرم چقد آخه چشم به راهش بودم یک سال آزگار
چقد خوبه امسال
جنازم رو از توو حسینیه بیرون بیارن
توی اوج روضه
روی شونشون هیئتی ها تنم رو بذارن
چقد آشوبه توی دلم / شده داغ آقام قاتلم
شب تاسوعا اینه نوام / زیر دین ابوفاضلم
وای حسین جانم
شاعر : حلقه ادبی شاعرانه ها
- جمعه
- 2
- مهر
- 1395
- ساعت
- 9:15
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
حلقه ادبی شاعرانه ها
ارسال دیدگاه