بر دل بی درد ما غم لطف کن
زخم دل را باز مرهم لطف کن
بر کویر چشمهای خشک ما
چشمه ای مانند زمزم لطف کن
گریه ای بی وقفه می خواهم ز تو
مثل اشک نوح و آدم لطف کن
بیرق تو آبروی عمر ماست
ناله را در زیر پرچم لطف کن
تا که پا بر جا بمانم پای تو
اعتقادی خوب و محکم لطف کن
روزی روزانه ما را بگیر
جای آن اشک محرم لطف کن
روضه سربسته را پایان بده
روضه ای باز و مجسم لطف کن
سفره دار روضه تو فاطمه است
درک آن بانوی اعظم لطف کن
در میان روضه های آتشین
دیدن آن قامت خم لطف کن
دیده ام را زائر مهدی نما
در کنارش کربلا هم لطف کن
من که نشناسم کسی غیر از خودت
چون که عمری دیده ام خیر از خودت
شاعر : مجتبی شگریان همدانی
- جمعه
- 2
- مهر
- 1395
- ساعت
- 16:46
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مجتبی شگریان همدانی
ارسال دیدگاه