• جمعه 31 فروردین 03


ورود به ماه محرم -( سـلام مـاه مُحـرّم، مُحـرّم آوردی )

1843
2

سـلام مـاه مُحـرّم، مُحـرّم آوردی

دوبـاره بویِ عـزا، بویِ ماتم آوردی

چه شورشی همه زانویِ غم بغل دارند

چـه رستخیزِ عظیمی فراهـم آوردی

دوباره هیـأت و خیمه، كتیبه و پـرچم

بـرای گریـه بساطی فـراهم آوردی

به رویِ شانۀ تو كوله باری از اشك است

بـرای زخـمِ تنـش باز مَرهم آوردی

دوازده نـفسِ آهِ محتشم بـس نیست؟

كـه قـابِ مقتلِ سُـرخِ مُـقرّم آوردی

ز هر طرف به تنش ابـرِ زخـم می بارد

یكی به شِـمر بگویـد كه دست بـردارد

سـلام مـاه مـحرّم چـه محشری داری

بـه سیـنه بُغضِ گلوگیـرِ مـادری داری

بـیـا و نـوحـۀ حَیَّ علی العزا بردار

كـه حُزنِ دلشكـن و گریه آوری داری

لـهـوفِ سینۀ خـود را ورق بزن آخر

چـقدر غربـتِ نـا گفته از سَـری داری

چقدر روضۀ مكشوف از گلوئی خشـك

برای لـطمـه زدن هـای خواهری داری

چـقدر قـصۀ آتـش گـرفته، آشـفـته

ز وضعِ دامـن و گیـسویِ دخـتـری داری

در اوجِ نـیـزه نـسیـمِ حـضـور می آید

شـبِ بهـشت بـه خـوابِ تـنـور می آید

سـلام مـاه مـحرّم ربـاب آمـده است

سه شعبـۀ سفرِ قَـحطِ آب آمـده است

چقـدر هجمۀ شمشیرهای بـی احساس

چقدر نیـزۀ پـا در ركاب آمـده است

بـرای غارتِ خیـمه سپاهی از خـورجین

برای سـنگ پـران ها نقـاب آمـده است

ببین چـه خُرد شـده زیـر نعلِ مركب ها

بـرای مانـدنِ در آفـتـاب آمـده است

چقـدر كعـبِ نی و تـازیـانـه و زنـجیر

بـرای زیـنـتِ بـزمِ شـراب آمـده است

مرا بـه شام غـروبِ ستاره خواهـد كُشت

حراجِ روسـری و گوشواره خواهـد كُشت

بـرای آخـرِ شـعـرم گـریـز آوردم

شـراره هـای غـمِ گریـه خیـز آوردم

بـه ایـن بضاعـتِ مُّزْجَاهٍ در بـساطم آه

هـر آنـچـه بـود حسینِ عزیز آوردم

بـبـخش تـا حـرمِ شعـر قـدِ اكبر را

اگـر مـیـان عـبـا ریـز، ریـز آوردم

اگـر بـرای گلـوی تو بـود خَنجر كُنـد

بـبخـش نـیـزه و شمشیرِ تـیـز آوردم

خـراب از چه نشد بیـتِ شـعرِ مـن وقتی

كـنـارِ اسـمِ رقیـه كـنـیـز آوردم

شاعر : علیرضا شریف

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران