• جمعه 2 آذر 03


حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( در شرار غم خلیلم مسلمم )

1003
1

در شرار غم خلیلم مسلمم

کوفیان پور عقیلم مسلمم

میهمانم ، میزبانم غم شده

بی کسی با قلب من همدم شده

صید غربت بین دام کوفه ام

دلشکسته از مرام کوفه ام

غربت دیرینه را حس می کنم

در شب غم کینه را حس میکنم

کوفیان آئینه ها را مشکنید

حرمت آدینه ها را مشکنید

کینه با قرآن ندارد افتخار

کشتن مهمان ندارد افتخار

تا ابد نام شما بی ننگ نیست

خسته ام من احتیاج سنگ نیست

با غریب و خسته همدردی چه شد ؟

سنگزن ها پس جوانمردی چه شد ؟

سینه می سازم سپر پس تیر کو ؟

من حسینی مذهبم تکفیر کو ؟

از تب عشقم کسی آگاه نیست

با دلم جز سایه ام همراه نیست

چون علی در دام کوفه مانده ام

در خزانی بی شکوفه مانده ام

در حصار کوچه های سرد شهر

مانده ام با مردم نامرد شهر

کوفه یکسر رو بگرداند ز من

ماه هم رخساره پوشاند ز من

آسمان کوفه بی کوکب بود

شرح حال ماتم زینب بود

کوچه گردم ، گرد راه دلبرم

آرزومند نگاه دلبرم

همچو میثم دار می خواهد دلم

لذبت دیدار می خواهد دلم

عالمی را درس ایمان می دهم

دم ز جانان می زنم جان می دهم

 

شاعر : سید محمد میر هاشمی

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران