تو راهه کاروانی که نگین دشت و صحراس
بزرگش قافله سالار عشق، فرزند زهراس
به دست حیدر و زهرا شدن گلچین یکایک
شده فرش مسیر کاروان بال ملائک
پر از مستانه ی عشق/ سوی میخانه ی عشق
به دور شمع ارباب/ همه پروانه ی عشق
عجب عزّ و جلالی/ عجب فخر و کمالی
نمی مونه با عباس/ دیگه جای ملالی
"حسین جانم حسین جان۴"
چقدر مریم نشسته پشت پرده بین محمل
همه در پاکی و حجب و حیا الگوی کامل
چقدر عیسی دم اینجا بُرده از روح القدس دل
همه روشن ضمیر، صاحب نفس، یوسف خصائل
تو این برّ بیابون/ شبیه بوی بارون
میشه حس کرد خدا رو/ تو تسبیح و دعاشون
داره با چه صفایی/ با چه شور و نوایی
میره در مسلخ عشق/ سپاه کربلایی
"حسین جانم حسین جان۴"
به وقت هر اذان تا که مؤذن میشه اکبر
همه حس میکنن داره اذان میگه پیمبر
تو بین دو نماز از پشت سر آروم و حساس
رقیه میرسه میگیره با دست چشم عباس
تو آغوشه ربابه/ یه شیش ماهس که خوابه
عطش معنا نداره/ همه مشکا پر آبه
شبیه ماه و کوکب/ میخواد روز باشه یا شب
مثه پروانه جمعند/ محارم دور زینب
"حسین جانم حسین جان۴"
شاعر : عبدالله باقری
- یکشنبه
- 4
- مهر
- 1395
- ساعت
- 17:57
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه