دشت غم ، دشت عطش ، دشت بلایی کربلا
سینه سوز و جانگداز و غم فزایی کربلا
جمعی از خوبان عالم را هدایت بر سر است
باز کن در دل برای عشق جایی کربلا
زود باشد کاروان در کوی تو منزل کند
میزبان حضرت خون خدایی کربلا
خیمه های عاشقان بر پا شود در خاک تو
تو به حج عشق تصویر منایی کربلا
تو غریبه نیستی با آستان اهل بیت
آشنای زاده ی خیرالورایی کربلا
طور سینایی ، کنی موسای عمرانی طلب
خضر امکانی پی آب بقایی کربلا
کعبه ی آل رسولی ، ثانی بیت الحرام
بعثت پاک حسینی را حرایی کربلا
آیه ی عشقی ولی هرگز نمی شد باورت
افکنی بین دو عاشق را جدایی کربلا
آه از آن روزی که زینب غرق خون بیند تو را
که هم آغوش تن اهل ولایی کربلا
روز عاشورا که باغ فاطمه پرپر شود
همنوا با زینبش نغمه سرایی کربلا
آن زمان که دست عباس از بدن گردد جدا
میزبان مقدم خیرالنسایی کربلا
عصر عاشورا که آید قتلگاهت دیدنی است
عشق با خون می کند جلوه نمایی کربلا
کاش می گفتی که گلچین لاله را پرپر مکن
وای زین نامردمی و بی حیایی کربلا
میهمان را با لب عطشان چه قومی می کشند ؟
وای از این کوفه و این بی وفایی کربلا
ای زمین ، ای ارض اقدس ، ای حریم کبریا
تا ابد با آل زهرا همنوایی کربلا
شاعر : سید محمد میرهاشمی
- یکشنبه
- 4
- مهر
- 1395
- ساعت
- 21:26
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
سید محمد میرهاشمی
ارسال دیدگاه