بتاب ای رُخت مهر و ماه منیر
بده رخصت رزممان ای امیر
که هستیم از زندگی هر دو سیر
به روی سر ما تو قرآن بگیر
دو طفلان زینب به عشقت اسیر
امیری حسینُ و نعم الامیر
ز مردانگی آبرو برده اند
دل کودکان تو آزرده اند
زنان حرم غصه ها خورده اند
نه ، طفلان زینب مگر مرده اند
فدای تو گردیم مانند شیر
امیری حسین ونعم الامیر
به این پیکر خسته مان جان تویی
عدو هست سیراب و عطشان تویی
نگهدار ما بین میدان تویی
خیام حرم را نگهبان تویی
بُود ذکر تو چون دعای مجیر
امیری حسینُ و نعم الامیر
ز آه و غم و غصه آکنده ایم
حسین جان دل از زندگی کنده ایم
علی اکبرت رفت شرمنده ایم
علی اصغرت تشنه ما زنده ایم
نه یک جرعه آب و نه یک قطره شیر
امیری حسینُ و نعم الامیر
مخور غصه بعد از علی اکبرت
چو پروانه هستیم دور و برت
دو تا پیشمرگ تو و خواهرت
بگردان تو ما را به دور سرت
سپر پیش دشنه ، سپر پیش تیر
امیری حسینُ و نعم الامیر
چو حیدر عدو را عقب رانده ایم
تن دشمنت سخت لرزانده ایم
و تا پای جان پای تو مانده ایم
رجز با فنون علی خوانده ایم
که دارد عدو کینه ها از غدیر
امیری حسینُ و نعم الامیر
برای تو باید که خون داد خون
دگر موقع رزم ما شد کنون
خجالت نکش غم اگر شد فزون
که مادر نیاید ز خیمه برون
اگر چه ز غصه شود زود پیر
امیری حسینُ و نعم الامیر
مخور غصه بد می شود حال ما
دعای تو مولاست دنبال ما
به سنگ جفا بشکند بال ما
خداوندِعالم به احوالَ ما
سمیعُ بصیر علیمُ خبیر
امیری حسینُ و نعم الامیر
تو آرامش سینه هایی حسین
تو هستی که خون خدایی حسین
فدای تو این دو فدایی حسین
نبینیم داغ تو دایی حسین
لب تشنه ات خشک مثل کویر
امیری حسینُ و نعم الامیر
فدای سرت ، جسم ما پرپرت
سرت دور می گردد از پیکرت
صدا می زند بارها مادرت
تو را کنج گودال ، بالا سرت
کفن می شود پیکرت با حصیر
امیری حسینُ و نعم الامیر
نباشیم بعد از شما بهتر است
کنار تو بر نیزه ها بهتر است
به راه تو زخم از شفا بهتر است
ز شام بلا کربلا بهتر است
امان از نگاه عدو در مسیر
امیری حسینُ و نعم الامیر
شاعر : مهدی مقیمی
- دوشنبه
- 5
- مهر
- 1395
- ساعت
- 4:10
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مهدی مقیمی
ارسال دیدگاه