از بقچه ي قديمي ترمه براي تو
رفتم كه طاق شال عزا را بياورم
حال دل شكسته ي من خوب مي شود
از زير تيغه هاي علامت كه بگذرم
يادش بخير حال و هواي گذشته ها
شكر خدا هنوز هوايي اين غمم
كوچه به كوچه منتظر دسته ي عزا
سيني به دست چشم به راه محرمم
قلبم تپش تپش به تمناي طبل و سنج
تنها ميان هيئت تو بند مي شود
در انتظار دسته ي زنجير زن دلم
در مجمر عزاي تو اسفند مي شود
اي تكيه گاه ! تكيه به ياد تو مي زنيم
هر روز داغ هاي تو تكرار مي شوند
از غربت هميشگي كربلاست كه
ديوارهاي شهر عزادار مي شوند ...
عطیه سادات حجتی
شاعر : عطیه سادات حجتی
- دوشنبه
- 5
- مهر
- 1395
- ساعت
- 17:24
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
عطیه سادات حجتی
ارسال دیدگاه