این نیمه شب خدا، مهمونم اومده
زحمت کشیده و، تا خونه م اومده 2
فرشی ندارم و خاکی شده سرت
از شرم روی تو می میره دخترت 2
بابا/ حالا با دست بسته
بابا/ دختر پیشت نشسته
دلش/ از غصه ها شکسته
من همسفر شدم، با دشمنای تو
با شمر و حرمله، با قاتلای تو 2
توو کوره راه شام با ناله ای حزین
با صورت اومدم از ناقه رو زمین 2
بابا/ با کاروان دویدم
بابا/ دیدی که چی کشیدم
بابا/ اما نمی رسیدم
اشکم ستاره و، چشمم شبیه رود
وقتی زدن منو، بابای من نبود 2
سختی کشیدم از اون مجلس شراب
دستامو بسته بود دشمن با یک طناب 2
بابا/ خواب از سرم پریده
بابا/ دیگه نفس بریده
بابا/ قدم دیگه خمیده
شاعر : احسان پیریابی
- دوشنبه
- 5
- مهر
- 1395
- ساعت
- 17:59
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
احسان پیریابی
ارسال دیدگاه