• سه شنبه 15 آبان 03


حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( شعری سروده ام به بلندای کربلا )

2170
1


شعری سروده ام به بلندای کربلا

هر مصرعش حکایت شبهای کربلا

من یادگار نسترن باغ کوثرم

غیر از غم حسین غمی نیست در سرم

من آبرو برای یتیمان گرفته ام

شکر خدا اجازه ی میدان گرفته ام

خورشیدم از کرانه ی زهرا دمیده است

حُسن حَسن میانه ی میدان رسیده است

از حُسن رویم آبروی ماهتاب رفت

مژده که پای کوچک من تا رکاب رفت

شیرازه ی مفاصلم از هم گسسته شد

هر بند استخوان تن من شکسته شد

بنگر عمو مرا که در این حال محتضر

قدّی کشیده ام که تو نشناسی ام دگر

احلی من العسل شده احوال این یتیم

بنگر عمو شکسته شده بال این یتیم

لب تشنه تر ز تشنگی ام کوثری نشد

پاشیده تر ز پیکر من پیکری نشد

من خاطرات سبز دیار مدینه ام

گل کرده جای سمّ ستوران به سینه ام

شاعر : علی اشتری

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 4:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران