باز هم شور می زند دل ما
باز بوی محرّمت آمد
یازده ماه منتظر بودیم
فصل اندوه و ماتمت آمد
نوحه خوان تو باد و بارانند
در هوا رقص پرچمت آمد
تپش قلب ما زیاد شده
ماه دلتنگیِ غمت آمد
*
باز بوی محرمت آمد
مجلس شعر محتشم برپاست
شورشی در جهان و جان افتاد
ناله از خاک و آسمان برخاست
*
باز بوی محرمت آمد
باز دل های ما هوایی شد
ای خوشا حاجیِ غریبی که
در مِنا تشنه، کربلایی شد
*
از غم و داغِ حاجیان غریب
آتشی در دلِ وطن افتاد
هرکسی دید این مصیبت را
یادِ ارباب بی کفن افتاد
*
نفَس ما به دوست وصل شده
در غمش عاشقانه می باریم
هیچ ما را غمِ دو دنیا نیست
ما همه سرسپردۀ یاریم
*
هستی ما به اشک وابسته ست
ما به این روضه سخت محتاجیم
این محرّم شکسته تر شده ایم
وارث ناله های حجّاجیم
شاعر : حسن یعقوبی
- سه شنبه
- 6
- مهر
- 1395
- ساعت
- 19:56
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
حاج حسن یعقوبی تبریزی
ارسال دیدگاه