صورتت زخم و سرت زخم و سر من زخمی
تو ز نیزه افتادی برابر من زخمی
من ز ناقه افتادم شده پر من زخمی
صد مغیره زدنم شده پر من زخمی
دستمو کردم سپر شد سپر من زخمی
مثل مادرت شده چشم تر من زخمی
رنگ روم بابا کبود و زخمی و زرد ابتا دیگه ندارم طاقت درد
بابایی داغ تو ببین چه پیرم کرد
وای 3 حسین
بابایی بگو چرا محاسنت خضاب شده
بمیرم رو نی چقدر سنگت زدند، حساب شده
غصه دوریت کمه؟! اینم سرم خراب شده
نیستی و حالا ما رو خارجی میکنن خطاب
نمی خوام بیشتر از این بابا بدم تو رو عذاب
فقط اِنقَدَر بگم بردنمون بزم شراب
بده خبر از خرابه به علمدار ما رو بردند بابا به مجلس اغیار
ما رو گردوندند بین کوچه و بازار
وای 3 حسین
شاعر : محسن حنیفی
- شنبه
- 10
- مهر
- 1395
- ساعت
- 13:11
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
محسن حنیفی
ارسال دیدگاه