• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم نعمتی

امام زمان(ع)مناجات محرمی -( مست آن است که از باده سبو بر دارد )

939

مست آن است که از باده سبو بر دارد
چشم اميد ز هرکس به جز او بر دارد

يار عيسى به نفسم زنده کند عالم را
گر لب از لب به دم قدسى هو بردارد

در قنوت سحرى نامه به آب اندازيم
يار وقت گذرش نامه ز جو بردارد

اى که يک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
گو به غم پنجه ی خود را ز گلو بردارد

آنقدر پيرُهن عصمتِ من پاره شده
سخت با سوزن خياط رفو بردارد

عاشق آن است که تطهير کند دل با اشک
سحر از ديده ی تر آب وضو بر دارد

حُسن ظن داشتنِ عاشق از آنجا پيداست
که رسد هر چه ز معشوق نکو بر دارد

پير ويرانه غيورانه اراده فرمود
سنت سَبِ على را ز عدو بردارد

داد زد در وسط بزم شراب اى عمه
چوب تر را ز لب خشک بگو بردارد

بعدِ زينب چه کسى جز من اجازه دارد
بوسه اى با لب خونين ز گلو بردارد

سينه گر ضربه خورَد زود نفس ميگيرد
واى اگر دنده ی دختر کمى مو بر دارد

معجرم را به سر نيزه چو پرچم ديدم
نرسد چون قد من، بايد عمو بردارد

شاعر : قاسم نعمتی

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران