يه گوشه ي ويرونه تنها ياد نوازشاي بابا
خنده و گريه در هم
سر روي ديوار و پريشون به ياد آغوش عمو جون
روونه سيل اشكم
رمق رفته از پاهام/ سو نداره ديگه چشام
چه زودي تو اين شهر شام/ شبيه بابام شد موهام
بابا! بابا! كجايي دلبر من؟
بابا! بابا! عزیز بی سر من؟
===
يه دنيا غصه داره سينه يادت مياد بابا مدينه
اون گيسوي کمندم؟
براي شام كه هيچ سحر نيس ديگه باباجونم خبر نيس
از اون قد بلندم!
مي بيني چه پير شدم/ نيگا ! ؛ غل و زنجير شدم
بابايي برا عمه جون ديگه دست و پاگير شدم
بابا! بابا! نگو چرا خميدي
بابا! بابا! تا حالا زجر و ديدي؟
===
به صورتم بازم نیگا كن منو رقيّه جون صدا كن
بذا آروم بگيرم
توي خرابه اي كه شومه به خدا بابا آرزومه
كنار تو بميرم
پريشون و پرپرم/ تير ميكشه پا تا سرم
خيلي وقته بابا ديگه/ خبري نيس از معجرم
بابا! بابا! بيا نازم رو بخر
بابا! بابا! منم رو نيزه ببر
شاعر : احسان جاودان
- شنبه
- 10
- مهر
- 1395
- ساعت
- 13:47
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
احسان جاودان
ارسال دیدگاه