امین حضرت یکتا چرا نمیآیی
چراغ دیدهی زهرا چرا نمیآیی
پیمبر است که با گریهی هر سحر گوید
اَلا سُلالهی طاها چرا نمیآیی
علی به ناله صدا میزند بیا مهدی
صفای خانهی مولا چرا نمیآیی
حسن هنوز هم از کوچهای تو را خواند
غریب کوچهی غمها چرا نمیآیی
حسین منتظرِ منتقم به گودال است
امید زینب کبری چرا نمیآیی
تو ریسمانِ اسارت ز دست عمه بگیر
امیر قافله! جانا! چرا نمیآیی
هنوز پاسخ این درد را نمیدانیم
که اهل بیت و تماشا! چرا نمیآیی
بیا که آه یتیمان کربلا گویند:
جواب خون دل ما چرا نمیآیی
به آن یتیم که اشکش ز ترس بند آمد
پناه هر دل تنها چرا نمیآیی
به خونِ دیدهی عطشان کربلا برگرد
دوای غصهی سقّا چرا نمیآیی
به استخوان شکسته، به سینهی خسته
که با لگد شده امضا چرا نمیآیی
قسم به خون به ناحق چکیده از نیزه
امید سیّد بطحا چرا نمیآیی
چه قرنها که به غربت گذشته در غربت
مقیم خیمهی صحرا چرا نمیآیی
تویی که صاحب عزای عزیز زهرایی
سفیر ماتم عُظما چرا نمیآیی
هنوز منتظرت مانده سیزده معصوم
هنوز منتظرت خونِ دیدهی مظلوم
شاعر : محمود ژولیده
- شنبه
- 10
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:59
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه