حجات قبول... نوبت قربانی تو شد
وقت سماع و سلسلهجنبانی تو شد
احرام بستهاند ملائک به دیدنت
برخیز وقت آینهگردانی تو شد
چشم انتظار مانده طلوعی همیشه را
صبحی كه وقف مشرق پیشانی تو شد
ذرات كائنات همه محو در تواند
هستی هرآنچه هست همه فانی تو شد
با تو تمام عرش به جریان درآمدهست
عالم مطیع لهجهی قرآنی تو شد
احرام عشق بستی و از آن زمان به بعد
چشمم چقدر آینه بارانی تو شد
سرمست تا به بزم جهان پا گذاشتی
هر گوشه، اشك، ساقی مهمانی تو شد
قربانی تو چیست؟ چه آوردهای؟ بگو؟
از هر چه هست و نیست، كه ارزانی تو شد؟
قربانی تو هیچكسی نیست جز خودت
حجات قبول... نوبت قربانی تو شد
شاعر : امیر اکبرزاده
شاعر : امیر اکبرزاده
- شنبه
- 10
- مهر
- 1395
- ساعت
- 15:15
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
امیر اکبرزاده
ارسال دیدگاه