اکبر که جز وجود خدا باوری نداشت
غیر از خدا به دل هدف دیگری نداشت
اکبر که خلقتش چو کلامش الهی است
قرآن کربلا بجز او کوثری نداشت
آن یل که در حضور علمدار کربلا
میدان نینوا بجز او حیدری نداشت
اول قتیل نسل خلیل ولایت است
بی او سرای عشق و حقیقت دری نداشت
از هستی اش گذشته و ایثار می کند
آن مادری که بهتر از این گوهری نداشت
حیف از جمال مصطفوی اش که جلوه کرد
آنجا که سیره ی نبوی مشتری نداشت
در موج خون فتاده شناور دل حسین
فلک نجات وادی طف ، لنگری نداشت
حتی برای آه کشیدن رمق نداشت
آمد پدر ، ولی نفس دیگری نداشت
هر کس به هر وسیله که شد ضربه زد به او
حتی کسی که در کف خود خنجری نداشت
جسم و سلاح و کینه ، جدا ناپذیر شد
سر نیزه های خصم از اینجا سری نداشت
هر عضوی از تنش به سر نیزه ی یکی
چیزی از او نمانده ، دگر پیکری نداشت
دیگر به جای هلهله و سوت و کف زدن
گیرم که این شهید جوان مادری نداشت
جنگ آوران کوفه به خود مطمئن شدند
سقا غریب مانده و همسنگری نداشت
می رفت تا حسین به همراه او رود
وای از حسین اگر که چنان خواهری نداشت
انفاس زینبی سبب رجعتش شدند
آنجا مسیح قدرت احیاگری نداشت
دردا پدر ز داغ پسر ، پیر می شود
تنها حسین بود و علی اکبری نداشت
شاعر : سید محمد میرهاشمی
- یکشنبه
- 11
- مهر
- 1395
- ساعت
- 5:23
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
سید محمد میرهاشمی
ارسال دیدگاه